راز مثلث برمودا
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.

این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در « مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به « استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود مانعی وجود ندارد. 
ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره « برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در « جامائیکا» برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز « مثلث برمودا» به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.
پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.
وجه تسمیه «مثلث برمودا»
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده می شد، از پایگاه نظامی « فورت لودردیل» واقع در « فلوریدا» به هوا برخاستند . طبق برنامه ، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا ***ین بار جنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.
در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
- برج مراقبت … وضع اضطراری پیش آمده … انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار می کنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم … اصلا نمی دانیم کجا هستیم . به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاه ها از کار افتاده … همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش ریسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم … خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید… کمک … کمک …
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای « مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در « اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با « مثلث برمودا» ارائه دهند.
نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث برمودا
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند.
و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب ، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیم یقاره ای به نام « آتلانتیس» به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد.»
در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.
این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در « مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به « استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود مانعی وجود ندارد. 
ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره « برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در « جامائیکا» برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز « مثلث برمودا» به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.
پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.
وجه تسمیه «مثلث برمودا»
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده می شد، از پایگاه نظامی « فورت لودردیل» واقع در « فلوریدا» به هوا برخاستند . طبق برنامه ، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا ***ین بار جنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.
در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
- برج مراقبت … وضع اضطراری پیش آمده … انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار می کنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم … اصلا نمی دانیم کجا هستیم . به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاه ها از کار افتاده … همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش ریسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم … خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید… کمک … کمک …
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای « مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در « اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با « مثلث برمودا» ارائه دهند.
نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث برمودا
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند.
و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب ، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیم یقاره ای به نام « آتلانتیس» به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد.»
 
                                                       موقعیت مثلث برمودا
 
                                                       مشاهدات و گزارشات
 
                                               علل واقعه علل فرضی طبیعی
 
                                                     علل فرضی غیر طبیعی
 
                                                       گذشته و آینده برمودا


شعر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

  در مدرسه ی ما بچه های کلاسمان شعر بسیار زیبایی در مورد معلم خواندند.من خیلی دوست داشتم این شعر را در وبلاگم بگذارم.

معلّم معلّم معلّم

معلّم ای فروغ جاودانی

معلّم مهر پاک آسمانی

معلّم ای چراغ راه دانش

معلّم آیه های مهربانی

مرا از جهل و نادانی رها کن

مرا با علم و ایمان و خدا کن

بیا ای گل تو از گهواره تا گور

مرا با علم و دانش آشنا کن(2)

 

معلّم معلّم معلّم

دلی شفاف چون آیینه داری

محبت و صفا در سینه داری(2)

اگر داری گهی اخمی به چهره

ولی بیشک دلی بی کینه داری

معلّم ای بهار آفرینش

تو هستی افتخار آفرینش(2)

تو هستی گوهر نایاب دریا

عجب دارم ز کار آفرینش



مجلّه ی مدرسه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 با سلام خدمت شما دوستان عزیز.به وبلاگ من خوش آمدید.بنده در موقعی تهیه ی مجلّه یک فکری به نظرم رسید ،که این نظر این بود که مجلّه ای که درست می کنم کسانی که دوست دارند از مطالب مجلّه استفاده کنند به وبلاگم بیایند تا از مطالب استفاده کامل را ببرند.من فقط مطالب مجلّه ام را در وبلاگ گذاشته و در درون آن عکس یا جدول و یا... نگذاشته ام.امید وارم از مطالب لذت ببرید.با آرزوی سلامتی و موفقیت.پوررضا

برای خواندن مجلّه بر روی مجلّه کلیک کنید.

 

    مجلّه

 

 

       قسمت دوم

 

لطفا اگر می توانید در نظر دهید نام و نام خانوادگی خودتان را بنویسید تا من بفهمم که چه کسانی به وبلاگم آمدند و در مورد مطالب مجلّه ام نیز اگر می توانیید نظر دهید.



ادامه مطالب خدا شناسی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

برای خواندن مطلب "خدا کامل است یعنی چه ؟ "لینک زیر را کلیک کنید و از مطالب خوب بهره مند شوید. 

خدا کامل است یعنی چه ؟

برای خواندن "مگر کسی خدا را دیده که می گویند خدا زیباست ؟"لینک زیر را کلیک کنید تا به آگاهی های خود افزونید.

مگر کسی خدا را دیده که می گویند خدا زیباست ؟



خرگوش و بازیافت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

باران می بارید.مینا در اتاق روی صندلی نشسته بود و آواز می خواند.

"بازیافت.بازیافت.بازیافت."

 مامان پرسید : مینا این چه آوازیه ؟ مینا گفت : خانم معلّم به ما گفت که پوستری درباره بازیافت تهیّه کنیم . قراره پوستر های انتخاب شده را در تقویم سالانه بازیافت به کار ببرند . من دنبال طرح تازه ای هستم.

پویا گفت : بازیافت یعنی چه ؟ مثلاًشبیه یه دستبافته ؟ میناخندید و گفت : بازیافت یعنی به جای این که لوازم را دور بیندازی ، آنها را تعمیر و دوباره استفاده کنی . پدر پرسید : می دانی که ما همیشه داریم بازیافت می کنیم و می توانیم به تو کمک کنیم .

روز شنبه ، آنها گنجه ها و کمدی ها را زیر و رو کردند. مادر گفت : من سال هست که این لباس را نپوشیده ام . مینا گفت : این لباس برایم کوچک شده.

پدر گفت : این هم اندازه ی من نیست. پویا گفت : ببین مینا این هم برای من کوچک شده. آنها لباس ها را بسته بندی کردند و به...

محل جمع آوری لباس آوردند.مادر گفت : بخشیدن لباس های سالم به دیگران نوعی بازیافت است. می توانی پوستر قشنگی از این موضوع تهیّه کنی. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز یکشنبه، مینا و پدر حیاط را تمیز کردند. آنها برگ و علف ها را داخل ظرفی ریختند که برای تهیّه کمپوست در نظر گرفته بودند. پدر گفت : حالا برای باغچه خاک برگ داریم. تو هم موضوع مناسبی برای پوسترت داری. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.روز دوشنبه، مینا، پویا و پدر قوطی های خالی کنسرو را جمع کردند و به...

مرکز بازیافت بردند. پویا از مینا پرسید : داخل ماشین های مخصوص بازیافت چه اتّفاقی می افتد؟ او توضیح داد : ابتدا قوطی ها را له می کنند تا قوطی های جدیدی درست شود. پویا شروع کرد به رقصیدن و گفت : مینا، ببین من دارم قوطی ها را له می کنم. این هم موضوع خوبی برای پوستر است. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز سه شنبه، مینا و مادر ساک های خرید را برداشتند. آنها به فروشگاه رفتند. مینا در قسمتی که قوطی های کورن فلکس بود، به علامت بازیافت اشاره کرد و گفت : این قوطی ها از کاغذ بازیافتی درست شده؛ یعنی، درخت کمتری قطع شده است! مادر گفت : به همین دلیل از ساک های خرید استفاده می کنیم. آیا می توانی از این موضوع برای درست کردن پوستر درست کنی؟ مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز چهارشنبه، مینا و پویا به کتاب هایشان نگاه انداختند. پویا گفت : وقتی بچّه بودم این یکی را خیلی دوست داشتم. مینا گفت : هویج سحر آمیز کتاب مورد علاقه ی من بود. هزار بار آن را خوانده ام. مینا و پویا هفت تا کتاب برداشتند و به...

محلّی بردند که کتاب های اهدایی را جمع می کنند. خانم رستمی گفت : متشکّرم. ما کتاب های سالم را به بچّه هایی می دهیم که نمی توانند کتاب بخرند. همه به کتاب احتیاج دارند. پویا گفت : مینا به پوستر ها نگاه کن. هنوز داری فکر می کنی؟ مینا سر تکان داد.

روز پنج شنبه، آنها شام خوردند. وقتی شام تمام شد، مینا کمک کرد تا باقی مانده غذا را جمع کنند. پدر گفت : برای صرف جویی در مصرف به جای کیسه پلاستیکی از ظرف ظرف پلاستیکی استفاده کنید. این موضوع برای پوستر چه طوره؟ مینا گفت : فکری به نظرم رسیده.

روز جمعه، مادر پرسید : پوستر باید فردا آماده باشد؟ مینا سر تکان داد و شروع کرد به خواندن : شنبه روز بازیافت. یکشنبه روز بازیافت. دوشنبه روز بازیافت. ناگهان فکری به نظر مینا رسید. مینا قیچی، چسب، ماژیک و مداد رنگی صورتی خود را برداشت. او جعبه پاکت های استفاده شده، پوشه های کهنه و تکه های کاغذ را بیرون آورد و شروع به کار کرد.

روز بعد، مینا پوستر خود را به مدرسه برد. او با خودش زمزمه کرد : خدا کنه پوستر من انتخاب بشه. شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه گذشت.بالاخرهروزی فرا رسید که قرار بود نتیجه را اعلام کنند. آقای صبحانی که مهمترین عضو گروه انتخاب کننده پوستر بود، در گردهمایی مدرسه سخنرانی کرد : اکر همه به وظیفه ی خود عمل   کنند،می توانیم با کمک یکدیگر دنیایی تمیزتر و سبزتر داشته باشیم.      

و حالا با افتخار نام هنرمندانی را اعلام می کنم که پوستر آنها انتخاب شده است. فاطمه قربانی، امیر علی شایسته، مریم ریوندی، صحر خجسته، سید مهرداد پیل کرخوران، علیرضا پروانه، سمیرا احمدی، آرین سلیمیان، زهرا ملکی، محمّد رجبی، سعید کریم نژاد.

آقای صبحانی گفت : مینا! پوستر مینا به ما نشان می دهد توی کار های روزانه بازیافت یه جایی داره یه کار خوب و مهم که خیلی فایده داره همیشه باشه یادتون بازیافت باشه تو برنامتون. در نتیجه مینا در مسابقه برنده شد.

 

 



آفرینش جن ها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 { گروهی از جن بودند که به خواست پروردگارِ سلیمان برای سلیمان کار می کردند .}    سوره سبا ،آیه 12

 

چرا خدا جن ها را آفرید تا ما را اذیّت کنند ؟       

چه کسی گفته که جن ها ما را اذیّت می کنند ؟! جن ها چه کار به کار ما آدم ها دارند ؟! چرا فکر می کنیم جن ها مردم آزار هستند ؟! جن ها کاری به کار ما آدم ها ندارند. آن ها به دنبال برنامه زندگی خودشان هستند. آدم های زیادی مرا اذیّت کرده اند ،امّا جن ها هرگز مزاحمتی برایم نداشته اند.

گاهی باد ، درِ اتاق حرکت می دهد و ما می گوییم جن آمد. یا گربه ای ،داخل حیاط خانه سر و صدا می کند و ما خیال می کنیم جن آمده است ، در حالی که این طور نیست.

جن وجود دارد و در قرآن هم از این موجود نام برده شده ، مثلا در سوره ی سبا آمده است :« گروهی از جن بودند که به خواست پروردگارِ سلیمان برای سلیمان کار می کردند .»، امّا این که فکر کنیم جن ها موجوداتی ترسناک و مردم آزارند ، درست نیست.

تو خودت فکر کن ببین آیا این همه آدم کشی ،ظلم ،دزدی و مردم آزاری ،کار جن هاست یا آدم ها ؟ مردم مظلوم عراق را جن ها به رگبار گلوله می بندند یا انسان ها ؟ بچّه های بی گناه فلسطینی را جن ها می کشند یا آدم های ظالم اسرائیلی ؟ به نظرم اگر قرار باشد بترسیم ،از آدم ها باید ترسید نه از جن ها.

خدا موجودات زیادی آفریده است که همه از نعمت های او استفاده می کنند و هر کدام در جایی قرار دارند. خدای مهربان ،ماهی ،پرنده ها ،چرنده ها ،خزنده ها و صدا ها نوع دیگر از موجودات دیگر را آفریده است که هرکدام در گوشه ای از این جهان بزرگ زندگی می کنند. از این نظر ،جن ها هم مثل بقیه موجودات هستند.

آیا ماهی های دریا به دنبال آزار و اذیّت ما هستند ؟ آیا پرنده های آسمان می خواهند به ما ضرر بزنند ؟ آیا حیواناتی که در جنگل ها و کوه ها و صحراها زندگی می کنند ،ما را آزار می دهند ؟ حتما جواب می دهی که نه ،آن ها کاری به کار ما ندارند ، پس بدان که جن ها هم به دنبال آزار و اذیّت ما نیستند.