خرگوش و بازیافت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

باران می بارید.مینا در اتاق روی صندلی نشسته بود و آواز می خواند.

"بازیافت.بازیافت.بازیافت."

 مامان پرسید : مینا این چه آوازیه ؟ مینا گفت : خانم معلّم به ما گفت که پوستری درباره بازیافت تهیّه کنیم . قراره پوستر های انتخاب شده را در تقویم سالانه بازیافت به کار ببرند . من دنبال طرح تازه ای هستم.

پویا گفت : بازیافت یعنی چه ؟ مثلاًشبیه یه دستبافته ؟ میناخندید و گفت : بازیافت یعنی به جای این که لوازم را دور بیندازی ، آنها را تعمیر و دوباره استفاده کنی . پدر پرسید : می دانی که ما همیشه داریم بازیافت می کنیم و می توانیم به تو کمک کنیم .

روز شنبه ، آنها گنجه ها و کمدی ها را زیر و رو کردند. مادر گفت : من سال هست که این لباس را نپوشیده ام . مینا گفت : این لباس برایم کوچک شده.

پدر گفت : این هم اندازه ی من نیست. پویا گفت : ببین مینا این هم برای من کوچک شده. آنها لباس ها را بسته بندی کردند و به...

محل جمع آوری لباس آوردند.مادر گفت : بخشیدن لباس های سالم به دیگران نوعی بازیافت است. می توانی پوستر قشنگی از این موضوع تهیّه کنی. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز یکشنبه، مینا و پدر حیاط را تمیز کردند. آنها برگ و علف ها را داخل ظرفی ریختند که برای تهیّه کمپوست در نظر گرفته بودند. پدر گفت : حالا برای باغچه خاک برگ داریم. تو هم موضوع مناسبی برای پوسترت داری. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.روز دوشنبه، مینا، پویا و پدر قوطی های خالی کنسرو را جمع کردند و به...

مرکز بازیافت بردند. پویا از مینا پرسید : داخل ماشین های مخصوص بازیافت چه اتّفاقی می افتد؟ او توضیح داد : ابتدا قوطی ها را له می کنند تا قوطی های جدیدی درست شود. پویا شروع کرد به رقصیدن و گفت : مینا، ببین من دارم قوطی ها را له می کنم. این هم موضوع خوبی برای پوستر است. مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز سه شنبه، مینا و مادر ساک های خرید را برداشتند. آنها به فروشگاه رفتند. مینا در قسمتی که قوطی های کورن فلکس بود، به علامت بازیافت اشاره کرد و گفت : این قوطی ها از کاغذ بازیافتی درست شده؛ یعنی، درخت کمتری قطع شده است! مادر گفت : به همین دلیل از ساک های خرید استفاده می کنیم. آیا می توانی از این موضوع برای درست کردن پوستر درست کنی؟ مینا گفت : هنوز دارم فکر می کنم.

روز چهارشنبه، مینا و پویا به کتاب هایشان نگاه انداختند. پویا گفت : وقتی بچّه بودم این یکی را خیلی دوست داشتم. مینا گفت : هویج سحر آمیز کتاب مورد علاقه ی من بود. هزار بار آن را خوانده ام. مینا و پویا هفت تا کتاب برداشتند و به...

محلّی بردند که کتاب های اهدایی را جمع می کنند. خانم رستمی گفت : متشکّرم. ما کتاب های سالم را به بچّه هایی می دهیم که نمی توانند کتاب بخرند. همه به کتاب احتیاج دارند. پویا گفت : مینا به پوستر ها نگاه کن. هنوز داری فکر می کنی؟ مینا سر تکان داد.

روز پنج شنبه، آنها شام خوردند. وقتی شام تمام شد، مینا کمک کرد تا باقی مانده غذا را جمع کنند. پدر گفت : برای صرف جویی در مصرف به جای کیسه پلاستیکی از ظرف ظرف پلاستیکی استفاده کنید. این موضوع برای پوستر چه طوره؟ مینا گفت : فکری به نظرم رسیده.

روز جمعه، مادر پرسید : پوستر باید فردا آماده باشد؟ مینا سر تکان داد و شروع کرد به خواندن : شنبه روز بازیافت. یکشنبه روز بازیافت. دوشنبه روز بازیافت. ناگهان فکری به نظر مینا رسید. مینا قیچی، چسب، ماژیک و مداد رنگی صورتی خود را برداشت. او جعبه پاکت های استفاده شده، پوشه های کهنه و تکه های کاغذ را بیرون آورد و شروع به کار کرد.

روز بعد، مینا پوستر خود را به مدرسه برد. او با خودش زمزمه کرد : خدا کنه پوستر من انتخاب بشه. شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه گذشت.بالاخرهروزی فرا رسید که قرار بود نتیجه را اعلام کنند. آقای صبحانی که مهمترین عضو گروه انتخاب کننده پوستر بود، در گردهمایی مدرسه سخنرانی کرد : اکر همه به وظیفه ی خود عمل   کنند،می توانیم با کمک یکدیگر دنیایی تمیزتر و سبزتر داشته باشیم.      

و حالا با افتخار نام هنرمندانی را اعلام می کنم که پوستر آنها انتخاب شده است. فاطمه قربانی، امیر علی شایسته، مریم ریوندی، صحر خجسته، سید مهرداد پیل کرخوران، علیرضا پروانه، سمیرا احمدی، آرین سلیمیان، زهرا ملکی، محمّد رجبی، سعید کریم نژاد.

آقای صبحانی گفت : مینا! پوستر مینا به ما نشان می دهد توی کار های روزانه بازیافت یه جایی داره یه کار خوب و مهم که خیلی فایده داره همیشه باشه یادتون بازیافت باشه تو برنامتون. در نتیجه مینا در مسابقه برنده شد.

 

 



آفرینش جن ها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 { گروهی از جن بودند که به خواست پروردگارِ سلیمان برای سلیمان کار می کردند .}    سوره سبا ،آیه 12

 

چرا خدا جن ها را آفرید تا ما را اذیّت کنند ؟       

چه کسی گفته که جن ها ما را اذیّت می کنند ؟! جن ها چه کار به کار ما آدم ها دارند ؟! چرا فکر می کنیم جن ها مردم آزار هستند ؟! جن ها کاری به کار ما آدم ها ندارند. آن ها به دنبال برنامه زندگی خودشان هستند. آدم های زیادی مرا اذیّت کرده اند ،امّا جن ها هرگز مزاحمتی برایم نداشته اند.

گاهی باد ، درِ اتاق حرکت می دهد و ما می گوییم جن آمد. یا گربه ای ،داخل حیاط خانه سر و صدا می کند و ما خیال می کنیم جن آمده است ، در حالی که این طور نیست.

جن وجود دارد و در قرآن هم از این موجود نام برده شده ، مثلا در سوره ی سبا آمده است :« گروهی از جن بودند که به خواست پروردگارِ سلیمان برای سلیمان کار می کردند .»، امّا این که فکر کنیم جن ها موجوداتی ترسناک و مردم آزارند ، درست نیست.

تو خودت فکر کن ببین آیا این همه آدم کشی ،ظلم ،دزدی و مردم آزاری ،کار جن هاست یا آدم ها ؟ مردم مظلوم عراق را جن ها به رگبار گلوله می بندند یا انسان ها ؟ بچّه های بی گناه فلسطینی را جن ها می کشند یا آدم های ظالم اسرائیلی ؟ به نظرم اگر قرار باشد بترسیم ،از آدم ها باید ترسید نه از جن ها.

خدا موجودات زیادی آفریده است که همه از نعمت های او استفاده می کنند و هر کدام در جایی قرار دارند. خدای مهربان ،ماهی ،پرنده ها ،چرنده ها ،خزنده ها و صدا ها نوع دیگر از موجودات دیگر را آفریده است که هرکدام در گوشه ای از این جهان بزرگ زندگی می کنند. از این نظر ،جن ها هم مثل بقیه موجودات هستند.

آیا ماهی های دریا به دنبال آزار و اذیّت ما هستند ؟ آیا پرنده های آسمان می خواهند به ما ضرر بزنند ؟ آیا حیواناتی که در جنگل ها و کوه ها و صحراها زندگی می کنند ،ما را آزار می دهند ؟ حتما جواب می دهی که نه ،آن ها کاری به کار ما ندارند ، پس بدان که جن ها هم به دنبال آزار و اذیّت ما نیستند.